ارث

از جمله وقایع حقوقی که برای هر فرد پیش خواهدآمد فوت یکی از عزیزان خواهد بود که منجر به درگیری ناخودآگاه وی با ادارات دولتی چون قوه قضاییه جهت اخذ گواهی انحصار وراثت و اداره مالیات و ثبت و ... است. همانند هر کشوری در ایران نیز قوانین خاصی برای اعتبار وصیت وجود دارد و قطعا افراد جهت تنظیم وصیت نامه ای که مورد پذیرش دادگاه قرار گیرد نیازمند مشاوره با وکیل متخصص امر در این امور (امور حسبیه) می باشند.

این موسسه افتخار دارد به افرادی که تمایل دارند برای اموال خود پس از فوتشان تعیین تکلیف نموده، مشاوره تخصصی ارائه دهد و حتی تا سرانجام امر در کنار دوستان باشد، به نحوی که مطمئن باشند اموالشان به گونه ای که می خواهند بین وراث تقسیم خواهد شد.


هم چنین وکلای باتجربه موسسه دادگر نیک فرجام، در خصوص انجام امور اخذ گواهی انحصار وراثت و تقسیم ترکه در کنار دوستان گرامی حضور داشته و مانع از این امر شوند که فرد غیر از غم از دست دادن عزیزش، غصه دیگری داشته باشد و دغدغه انجام امور اداری و قضایی را تا تقسیم کامل ارث و تقدیم به ایشان، ذهنشان را درگیر سازد.
از مهمترین اموری که کارگروه تخصصی ارث در موسسه دادگر نیک فرجام، انجام آن را به عهده می گیرد می توان موارد زیر را برشمرد:

انحصار وراثت

مرگ رخدادی اجتناب ناپذیر است که دیر یا زود برای تمام افراد جامعه اتفاق می‌افتد. از آنجاییکه اموال به صورت قهری به بازماندگان انتقال می یابد، آثاری از جمله لزوم تعیین تكلیف مایملك و میزان سهم و حقوق وراث را به دنبال دارد. اما برای اینکه وراث بتوانند سهم‌الارث خود را مطالبه و در آن تصرف کنند، ابتدا لازم است منحصربودن و سهم‌الارث هر یک از آنها بررسی و اثبات شود.
براي تعيين تکليف ميراث هرکس پس از فوت، ابتدا بايد ورثه را تعيين کرد. رسيدگي به اين امر از سوي مرجع قانوني و با رعايت تشريفات مقرر در قانون را «انحصار وراثت» و راي صادر شده را «تصديق يا گواهي انحصار وراثت» مي نامند.
برای صدور گواهی انحصار وراثت که توسط شورای حل اختلاف آخرین اقامتگاه متوفی صورت می پذیرد، باید مدارکی چون شهادت شهود،گواهی فوت و مدارک شناسایی وراث و خود متوفی به پیوست دادخواست گردد تا پس از درج در آگهی(متناسب با میزان ارثیه بجامانده از وی)گواهی انحصار وراثت صادر گردد.
سپردن امر انحصار وراثت به وکیل ضمن این که نه تنها باعث می شود فرد در روزهای حساسی که در سوگ عزیز از دست رفته اش نشسته است، فکر و جنجال امور اداری امر انحصار وراثت را نداشته باشد بلکه موجب می شود اطمینان و آرامشی قلبی داشته باشد که هیچ خطایی در تعیین وراث و در روند انجام انحصار وراثت صورت نمی گیرد و کلیه امور روال قانونی خود را به نفع موکل طی خواهد کرد.

تعیین و نصب قیم

محجور یا سفیه فردی است که عقل معاش ندارد و برای گذران زندگی باید فردی را به عنوان سرپرست داشته باشد. قیم فردی است كه دادگاه برای سرپرستی محجور(سفیه) و نگهداری اموال او در مواردی كه ولی خاص (پدر، جدپدری و وصی) وجود نداشته باشد، مشخص می کند و در مقایسه با وصی اختیارات كمتری دارد.
واژه شناسی :
قیم در لغت به معنای راست و معتدل است و در اصطلاح حقوقی، قیم نماینده قانونی محجور است که از طرف مقامات صلاحیتدار در صورت نبودن ولی قهری و وصی منصوب از طرف ایشان برای اداره امور مالی محجورین تعیین می شود.
برای افراد زیر قیم تعیین می شود:
1-برای صغاری که ولی خاص ندارند. (یعنی برای اشخاصی که به سن بلوغ نرسیده اند و دارای پدر و جد پدری و وصی منصوب نیستند می بایست قیم تعیین شود.)
2-برای مجانین و اشخاص غیر رشید که جنون یا عدم رشد آنها متصل به زمان صغر آنها بوده و ولی خاص نداشته باشند.(یعنی برای کسانی که مجنون و یا سفیه هستند و این حالت از کودکی این ها وجود داشته و حالیه به سن بلوغ رسیده اند و لیکن هیچ یک از پدر و جد پدری و وصی منصوب از طرف ایشان وجود نداشته باشد که در این حالت هم برای این افراد قیم تعیین می شود.)
3-برای مجانین و اشخاص غیر رشید که جنون یا عدم رشد انها متصل به زمان صغر آنها نباشد .(یعنی مجانین و اشخاص غیر رشیدی که بدواً سالم بوده اند و در حالت سلامت عقلی کبیر و رشید شده اند ولیکن بعد ها این عوارض بر ایشان عارض گردیده بطور مثال فرد بالغی که تصادف نموده و مجنون شده است که برای این افراد نیز قیم تعیین می شود.)
موسسه دادگر نیک فرجام در امر تعیین نصب و قیم، پذیرش پرونده نموده و با هدایت درست پرونده، موجبات تعیین قیم شایسته را برای فرد محجور فراهم می آورد.

تقسیم ترکه

همزمان با فوت شخص، دارایی وی نیز در مفهومی ‌، از بین می‌رود و تنها اجزای مثبت و منفی دارایی باقی می‌ماند که ، ترکه نامیده می‌شود. به عبارت دیگر، دارایی شخص پس از فوت از بین می‌رود و دیگر نام دارایی بر آن اطلاق نمی شود و فقط اجزای دارایی در فرض وجود به ورثه منتقل می‌شود.
از لحاظ حقوقی منظور از ماترک، اموالی است که در هنگام فوت متوفی جزو دارایی و در مالکیت وی بوده است هرچند شاید پس از فوت متوفی تا زمان تقسیم ترکه تلف شود؛ با این وصف مطالبات متوفی، هر چند این مطالبات از ورثه باشد و به موجب مالکیت مافی‌الذمه یا تهاتر پرداخت شود، جزو دارایی‌های متوفی محسوب می‌شود؛ لکن غرامات ناشی از فوت متوفی که بعد از فوت مورث تحقق می‌یابد، مشمول نهاد حقوقی ماترک نبوده و از مقررات مربوط به آن پیروی نمی‌کند. البته حکم دیه از این قاعده مستثناست؛ طبق فتوای فقها، دیه از حیث اینکه سبب ایجاد حق در زمان مورث شده و همچنین با توجه به اینکه ماهیت کیفری دیه بر جنبه مدنی آن غلبه دارد، به عنوان اجزا ماترک تلقی می‌شود.
تقسیم ترکه از حیث قانونی، مستلزم انجام مقدماتی است؛ مطابق ماده ۸۶۷ و ۸۶۸ قانون مدنی مالکیت ورثه نسبت به ماترک بعد از فوت متوفی به صورت قهری حاصل می‌شود و استقرار آن منوط به پرداخت حقوق و دیونی است که به ترکه تعلق می‌گیرد. در نتیجه صرف نظر از اینکه قبل از تقسیم ترکه، قاعدتا بایستی انحصار وراثت صورت پذیرد و اسامی ‌وراث و سهم هر یک مطابق مقررات قانونی مشخص شود، به منظور تقسیم ترکه و وارد شدن آن به دارایی وراث، پس از تعیین مقدار ترکه و عنداللزوم اتخاذ تدابیر لازم برای حفظ ترکه و منع وراث از دخل و تصرف در آن (مهر و موم ترکه) باید حقوق و دیونی که به ترکه تعلق گرفته از آن برداشته شود.
این که ترکه تا قبل از تصفیه و تقسیم بین وراث در مالکیت چه کسی باشد و چگونه بین وراث تقسیم شود نیازمند بررسی دقیق و محاسبه اصولی حقوقی است که در تخصص این موسسه است. با سپردن امر تقسیم ترکه به وکلای زبده، آسایش و امنیت خویش را تضمین و از دستیابی به حقوقی شایسته خویش اطمینان داشته باشید.

مالیات بر ارث

اگر پس از درگذشت شخصی خواه در اثر فوت واقعی باشد یا فرضی، اموالی از وی باقی بماند، این دارایی ها مشمول مالیات بر ارث خواهد بود و وراث برای این که بتوانند از حقوق مالی و اموال باقیمانده از متوفی نظیر حقوق بازنشستگی و دیه استفاده کنند و همچنین اموال حقوقی متوفی را نقل و انتقال دهند و یا از حسابهای بانكی متوفی ثبت و برداشت نمایند، ملزم به ارائه گواهی حصر وراثت و گواهینامه واریز مالیات بر ارث می باشند.
1- در صورتی که متوفی یا وارث یا هر دو ایرانی مقیم ایران باشند نسبت به سهم ارث هر یک از وراث از اموال مشمول مالیات بر ارث موضوع ماده 20 این قانون واقع در ایران یا خارج از ایران پس از کسر مالیات بر ارثی که بابت آن قسمت از اموال واقع در خارج از ایران به دولت محلی که مال در آنجا واقع است پرداخت شده باشد به نرخ ماده 20 مشمول مالیات خواهد شد.
2- در صورتیکه متوفی و وارث هر دو ایرانی مقیم خارج از ایران باشند سهم ارث هر یک از وارث از اموال و حقوق مالی متوفی که در ایران موجود است به نرخ مذکور در ماده 20 این قانون نسبت به آن قسمت از اموالی که در خارج از ایران وجود دارد پس از کسر مالیاتی بر ارثی که از آن بابت به دولت محل و نوع مال پرداخت شده است به نرخ 25%
3-در مورد افراد خارجی و سایر موارد نسبت به آن قسمت از اموال و حقوق مالی متوفی که درایران موجود است کلاً مشمول بر مالیات نرخ مذکور در ماده 20 این قانون بر وارث طبقه 2
راهکارهای اخراج مال از مال مشمول مالیات و یا حداقلی نمودن پرداخت مالیات، ملزم به سپردن امر به وکلای زبده و متخصص است که در زمره فعالیت های وکلای این موسه می باشد. با سپردن امر به وکلای شایسته از حقوق بایسته خود برخوردار هستید.

مباحث کاربردی ارث

ارث محقق می شود به موت فرضی یا حقیقی مورّث به این معنا که زمانی امکان تقسیم ارث وجود دارد که فردی بمیرد یا به موجب قانون مرده فرض شود و اموالی داشته باشد و افرادی که از وی ارث می برند موجود باشند؛ در این حالت است که می توان ارثیه را تقسیم کرد.

 

برخی اصطلاحات حقوقی ارث:

-متوفی: کسی که فوت کرده است (مورّث: کسی که می میرد و ارث باقی می گذارد)

- ترکه: مالی ست که از متوفی باقی مانده است (ماترک - ارثیه)

- وارث: شخصی است که از متوفی ارث می برد

- نسب: عبارت است از وابستگی خانوادگی به شخص دیگر به جهت تولد چه مستقیم باشد مانند رابطه مادر و پسر و چه با واسطه باشد مانند رابطه دو یا چند برادر که به واسطه پدر با یکدیگر خویشاوند هستند.

- خویشان سببی: خویشاوندی بین دو نفر که در اثر ازدواج بوجود می آید مثل رابطه داماد با مادر همسر یا خواهر زن.

تقسیم بندی ورّاث:

اشخاصی که  به موجب نسب (نسبت فامیلی) ارث می برند به سه طبقه تقسیم می شوند:

طبقه اول: پدر، مادر، فرزند و اگر فرزند در قید حیات نباشد نوه، وراث طبقه اول محسوب می شوند.

طبقه دوم: پدربزرگ و مادربزرگ پدری و مادری هر چه بالا روند، برادر و خواهر پدری یا مادری و یا پدری و مادری و فرزندان آنان. در این طبقه، وراث نزدیک، مانع ارث بردن وراث دور می شوند؛ برای مثال با وجود جد و جده، پدر ایشان و با وجود برادر و خوهر، فرزندان آنان ارث نمی برند؛ هرچند فرزندان آنان با وجود جد و جده ارث می برند.

طبقه سوم: عمو، عمه، دایی و خاله و فرزندان آنان در صورت نبودن ایشان، جز یک صورت که پسرعموی پدری و مادری با عموی پدری با هم باشند. در این فرض، عموزاده بر عمو مقدم است. از جمله وارثان این طبقه در صورت نبودن عمو، عمه، دایی و خاله متوفی و فرزندانشان؛ عمو، عمه، دایی و خاله پدر متوفی است.

ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که اگر طبقه اول زنده باشند طبقه دوم ارث نمی برند و همچنین اگر طبقه دوم زنده باشند طبقه سوم ارث نمی برند به عنوان مثال شخصی می میرد و دو سال پس از او پدرش می میرد بنابراین فرزند وی دیگر از پدربزرگ ارث نمی برد.

ارث زن:

زن اگر شوهرش فرزند داشته باشد (خواه از همان زن یا زن دیگری)، یک هشتم اموال شوهرش را ارث می برد. چنانچه آن مرد، سه یا چهار همسر عقد دائم داشته باشد یک هشتم اموال متوفی بین تمامی آنان تقسیم می شود. اگر شوهر فوت کند و فرزند نداشته باشد، همسرش یک چهارم اموالش را ارث می برد. اگر این فرد و در این مثال، چند همسر داشته باشد، فقط همین یک چهارم میان زنان تقسیم می شود.

زنی که در اثر ازدواج موقت علقه زوجیت دارد از همسر متوفایش ارث نمی برد و اراده شوهر چنانچه اینگونه باشد که همسر موقتش از او ارث ببرد اثر قانونی ندارد.

ارث مرد:

شوهر از زن در صورتی که زن فرزند نداشته باشد یک دوم ارث می برد و در صورتی که زن فرزند داشته باشد یک چهارم ارث می برد. اگر زن بمیرد و وراثی نداشته باشد شوهر تمام ترکه زن را به ارث می برد ولی اگر شوهر بمیرد و وراث نداشته باشد زن همان نصیب خود را می برد و بقیه دارایی شوهر او همانند ترکه بی وراث به دولت داده می شود.

ارث فرزندخوانده:

کودک فرزندخوانده از حیث حضانت در حکم فرزند خانواده است اما فرزندخوانده از زن و شوهری که او را برای نگهداری انتخاب کردند ارث نمی برد و پدرخوانده و مادرخوانده از زمره وراث فرزندخوانده محسوب نمی شوند.

مواردی که زن همتای مرد ارث می برد:

پدر و مادر متوفی: در صورتی که متوفی فرزند داشته باشد، هر کدام از ابوین یک ششم ارث می برند و سهم پدر در خصوص فرض مزبور از مال فرزند بیشتر از سهم مادر نیست مگر در مواردی خاص.

کلاله مادری: یعنی برادر و خواهر امی (مادری) متوفی که به اندازه مساوی ارث می برند مانند جایی که خواهر امی متوفی معادل سهم برادر امی ارث می برد نه کمتر از آن.

مواردی که در تقسیم ترکه سهم زن بیشتر از سهم مرد می باشد:

موردی که متوفی غیر از پدر و دختر، وارث دیگری نداشته باشد، همچنین زمانی که متوفی دارای نوه باشد و فرزندهای او در زمان حیات وی مرده باشند که در اینجا نوه پسری سهم بیشتر و نوه دختری سهم کمتری می برد.

مهر و موم ترکه

از لحاظ حقوقی، مهروموم ترکه عبارت است از اقدامی که توسط مراجع قضایی صورت می‌گیرد، تاهیچ کس من جمله یکی از ورثه از هرگونه استفاده و دخل و تصرف در ترکه ممنوع ‌شوند و این امر به منظور حفظ و نگهداری از ترکه انجام می‌گیرد ، تا بعدا قابل تقسیم بین تمامی وراث باشد..
مهروموم ترکه صرفاً با درخواست هر یک از ورثه متوفی یا نماینده قانونی آنان، موصی‌له در صورتی که وصیت به جزء مشاع شده باشد، طلبکار متوفی و وصی انجام می‌گیرد و همین افراد نیز حق رفع مهروموم ترکه را دارند. درخواست رفع مهروموم ترکه نیز به دو صورت بدون تنظیم ریزترکه یا با درخواست تنظیم‌ ریزترکه صورت می‌گیرد..
این موسسه در راستای پشتیبانی همیشگی از موکلین خود،هنگام وقوع اتفاق هایی از این دست،در اسرع وقت و برای جلوگیری از پایمال شدن حقوق وراث و اجرای دقیق وصیت نامه یا انحصار وراثت،انجام و اجرای مهر و موم ترکه را قبول میکند.

وصیت

«وصیت» در اصطلاح علم اخلاق با پند و موعظه سفارش کردن بر دیگری، جهت فرمان بردن و عمل نمودن است و در اصطلاح فقه این است که انسان، تملیک و واگذاری عین مال یا منفعت آن را بعد از وفات خودش به شخص دیگر یا عموم مردم سفارش کند؛ به‌طوری‌که تصرف در اموال وی بعد از مرگش برای دیگران مباح باشد.
احكام وصیت
1. كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بیند: اگر به مردم بدهكار است و موقع دادن آن بدهى رسیده، باید بدهد و اگر خودش نمى تواند بدهد، یا موقع دادن بدهى او نرسیده، باید وصیت كند و بر وصیت شاهد بگیرد.
اگر خمس، زكات و مظالم بدهكار است باید فوراً بدهد و اگر نمى تواند بدهد چنانچه از خودش مال دارد، یا احتمال مى دهد كسى آن‌ها را ادا نماید، باید وصیت كند و همچنین است اگر حج بر او واجب باشد.
اگر نماز و روزه قضا دارد، باید وصیت كند كه از مال خودش بر او اجیر بگیرند؛ بلكه اگر مال نداشته باشد، ولى احتمال بدهد كسى بدون آن كه چیزى بگیرد آن‌ها را انجام مى دهد، باز هم وصیت كردن واجب است.
2.انسان، از نظر شرع مى تواند تا 13 اموالش وصیت كند. بر این پایه، وصیت در بیش از 13 مال نافذ نیست؛ مگر این كه ورثه اجازه دهند. (تحریرالوسیله، ج 2، ص 86، مسئله 23)
3. واجبات مالى مانند اداى دیون افراد، خمس و زكات، مظالم و كفارات، حتى اگر انسان، نسبت به آن‌ها وصیت نكرده باشد، از اصل مال اخراج مى شود؛ اگر چه تمام تركه را در برگیرد. حج نیز به واجبات مالى ملحق است؛ اما واجبات بدنى مانند نماز و روزه و نیز وصیت به كارهاى مستحبى مانند اطعام به فقرا، زیارت‌ها و برپایى مجلس عزا و سوگوارى، از ثلث اخراج مى شود و در زاید بر ثلث مشروط به اجازه ورثه است؛ اگر اجازه دادند، وصیت صحیح وگرنه باطل خواهد بود. (تحریرالوسیله، ج 2، ص 86، مسئله 23)
4.كسى كه نشانه هاى مرگ را در خود مى بیند لازم نیست براى بچه هاى صغیر خود قیم و سرپرست معین كند؛ ولى در صورتى كه بدون قیم مالشان از بین مى رود، یا خودشان ضایع مى شوند، باید براى آنان قیم امینى معین نماید.
5.اگر نوشته اى به امضا یا مُهر میت ببینند، چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد كه براى وصیت كردن نوشته، باید مطابق آن عمل كنند.
6.اگر كسى وصیت كند كه پس از مرگ او، تمام اموال و دارایى اش به همسرش واگذار گردد، وصیتش در ثلث تركه نافذ است و بقیه، مربوط به همه ورثه است.
7. مهریه زن در صورتى كه میت در زمان حیات خود به همسرش نپرداخته باشد، جزو دیون او شمرده مى شود كه پس از مرگ او باید از اصل تركه اش بپردازند.
خدماتی که این موئسسه در این زمینه ارائه می نماید:
نوشتن و تنظیم وصیت – انجام یا اجرای وصیت – تنفیذ وصیت عادی(که این وصیت قابل اجرا نیست مگر اینکه در دادگاه تنظیم شده باشد) – وصیت بیش از ثلث ترکه و اجرای آن – اخراج وارث یا کلیه ی وارثین و محروم کردن ایشان از ارث.

 

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

Submit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn