بررسی حقوقی انتقال سفارت امریکا از تل آویو به قدس
چندی است سفارت آمریکا در سرزمین های اشغالی از تل آویو به قدس منتقل شده است. مطالب متفاوتی له یا علیه این اقدام از سوی کشورها و شخصیت ها مختلف منتشر شده است که هر یک بیانگر دیدگاه و جبهه گیری های خاص فردی یا جمعی بوده اند. این نوشته برآن است انتقال پایتخت را صرفا از منظر حقوقی بررسی نماید به نحوی که مخاطب خود بتواند به گونه ای مستدل به نتیجه گیری و جمع بندی مطلوب برسد که آیا رژیم صهیونیستی محق به انجام این کار بوده است یا خیر.
- تعاریف
پیش از ورود به بحث چیستی و چرایی انتقال پایتخت از تل آویو به قدس لازم است برخی اصطلاحات و عبارت از منظر حقوق بین الملل تعریف و تبیین تا راه برای نتیجه گیری های بی طرفانه حقوقی هموار گردد.
1-1-دولت-ملت[1]
بر اساس تعریف ، دولت، ملت یا همان کشور نوع خاصی از اعمال حاکمیت در جهان مدرن است که در آن یک دستگاه سیاسی در ارضی معینی نسبت به افراد مقیم دارای حاکمیت است و میتواند این حق را با قدرت نظامی پشتیبانی کند. به بیان متفاوت اعمال حاکمیت عقاید به نام یک ملت در سرزمین معین راکشور نامند.
1-2-شهروند
جمعیت ساکن در کشور شهروند محسوب میشوند.
1-3-سازمان ملل متحد
در سال 1945 میلادی با تصمیم 51 کشور، سازمان ملل متحد شکل گرفت
ارکان سازمان ملل متحد عبارتند از:
- مجمع عمومی که رکن اصلی، جهانی و مشورتی سازمان ملل متحد است. تصمیمات و قطعنامههای مجمع عمومی عمدتاً جنبه اعلامی یا توصیهای دارند اما بعضاً برخی از این قطعنامههای اعلامی با گذشت زمان و تکرار تا حدود زیادی برای کشورهای عضو بهطور ضمنی الزامآور میشوند. از جمله آنها اعلامیه جهانی حقوق بشر است.
- شورای امنیت که وظیفه پاسداری از امنیت و صلح بینالمللی را به عهده دارد. بر اساس منشور سازمان ملل متحد، حیطه قدرت شورای امنیت شامل اعزام نیروهای پاسدار صلح، تصویب تحریمهای بینالمللی، و اعطای اجازه استفاده از نیروی نظامی علیه کشورهای متخاصم است.
- دبیرخانه که زیر نظر دبیرکل سازمان ملل متحد فعالیت میکند و اطلاعات و امکانات لازم را برای جلسات اعضای سازمان ملل فراهم مینماید. دبیرکل همچنین موظف به اجرای تکالیفی است که مجمع عمومی، شورای امنیت یا دیگر نهادهای سازمان ملل بر عهده او میگذارند.
بنا بر منشور سازمان ملل در استخدام کارمندان دبیرخانه سعی بر این است که افرادی «با بالاترین درجه کارایی و قابلیت و درستی» و با توجه به اهمیت در نظر گرفتن تنوع جغرافیایی از میان اتباع کشورهای عضو انتخاب شوند.
دبیرکل و کارکنان دبیرخانه فقط مسئول سازمان هستند و نباید در انجام وظایف خود از هیچ دولتی یا نهاد خارج از سازمان دستور بگیرند یا دنبال گرفتن آن بروند. آنها فقط مسئول سازمان هستند و از هر عملی که منافی موقعیتشان به عنوان مأمورین رسمی بینالمللی باشد، باید خودداری نمایند.
- شورای قیمومت که برای اداره و سرپرستی سرزمینهای غیر خود مختار(سرزمین تحت قیمومت) به وجود آمده است.
نظام قیمومت شامل سرزمینهای زیر میشود:
- سرزمینهایی که پس ازجنگ جهانی اول به وسیله جامعه ملل ایجاد شده بود.
- سرزمینهایی که در نتیجهجنگ جهانی دوم از کشورهای دشمن جدا شدند؛
- سرزمینهایی که به میل و اراده کشورهای مسئول اداره آنها تحت این نظام گذاشته شد.
هدف (شعار) نظام قیمومت کمک به پیشرفت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی ساکنین این سرزمینها و حرکت در جهت آزادی و استقلال سرزمینهای تحت قیمومت بوده است
با اجرای اصل حق ملتها در تعیین سرنوشت خود توسط سازمان ملل متحد و به خصوص فعالیت کمیته خاص برای اجرای اعلامیه اعطای استقلال به سرزمینها و مردم تحت استعمار کلیه سرزمینهای تحت قیمومت تا ۱۹۹۴ به خودمختاری و استقلال دست یافتند.
در سالهای نخست تشکیل سازمان ملل متحد ۱۱ سرزمین تحت قیمومت وجود داشت که تمامی اینها در طول سالها به استقلال دست یافتند که از آن جمله می توان فلسطین را نام برد.
- دیوان بین المللی دادگستری معروف بهدادگاه جهانی رکن قضائی اصلی سازمان ملل متحد است که مقر آن در کاخ صلح شهر لاهه در کشور هلند واقع شدهاست. رسیدگی به اختلافات قانونی میان کشورها به این دادگاه ارجاع میشوند و همچنین ارائه نظر مشورتی در پاسخ به سوالات حقوقی سازمانهای بینالمللی، آژانسهای تخصصی سازمان ملل و مجمع عمومی ملل متحد از وظایف اصلی این دیوان است.
1-4- سفارت
سفارت، نمایندگی دائم یا موقت یک کشور در کشوری دیگر میباشد.
گاهی محل اقامت سفیر یا نمایندگان دولتهای خارجی در داخل سفارت آن کشور قرار دارد. بر طبق «قرارداد وین درباره روابط سیاسی» (ماده بیست و دو، بیست و چهار و سیام) سفارت خانهها، بایگانی، اسناد این مکانها و همچنین محل اقامت مأموران از مصونیت سیاسی برخوردارند. این بدان معناست که کشور میزبان کلیه تدابیر لازم جهت محافظت از اماکن دیپلماتیک در برابر تجاوز و خرابکاری را اتخاذ نماید و حافظ امنیت آنان باشد.
برخلاف باور رایج سفارت هر کشور قلمرو مستقل آن کشور نبوده و بخشی از خاک آن محسوب نمیشود. به نظر میرسد این باور اشتباه ریشه در مصونیتهای دیپلماتیک سختگیرانهای دارد که در قرارداد وین به آنها اشاره شدهاست. از آن جمله میتوان به این مورد اشاره کرد: «مأمورین کشور میزبان جز با کسب اجازه از مسئول سفارت حق ورود به این اماکن را نخواهند داشت.»
1-5-پایتخت
پایتَخت یا مرکز سیاسی کشور، شهر اصلی یا سیاسی یک کشور یا یک محدوده حکومتی است که غالباً از سایر شهرها بزرگتر و پرجمعیتتر بوده و نهادهای مهم حکومتی در آن واقع است. پایتخت محل استقرار حکومت است و این مسئله بهطور قانونی و معمولاً در قانون اساسی کشورها وضع شدهاست. در کشورهای پادشاهی، شاهان و دربار ایشان معمولاً در پایتخت سکونت دارند.
1-6-قطعنامه سازمان ملل
قطعنامه طرحی پیشنهادیاست که توسط مجمعی تصویب میشود. ماهیت قطعنامه عموماً میتواند هر چیزی باشد که به واسطه پیش نویس طرح، پیشنهاد میشود. طرحهای طولانی یا مهم بهتر است که بر روی کاغذ نوشته شوند تا بحث در خصوص آن راحت تر پیش رود و توزیع طرح پس از تصویب، در بیرون از رکن جمعی امکانپذیر باشد. قطعنامه شامل یک مقدمه که معمولاً مبنای تصمیمات و اقدامات اتخاذی را بیان میکند و مجموعهای از پاراگرافهای عملیاتی متضمن رهنمودها یا اقداماتی است. تصمیمات ارکان مختلف سازمان ملل متحد نظیر مجمع عمومی و شورای امنیت در قالب قطعنامه ارائه میشود. قطعنامههای سازمانهای بینالمللی به عنوان منبع حقوق بینالملل که در خارج از محدوده ماده ۳۸ اساسنامه دیوان بینالمللی دادگستری قرار دارد، شناخته شدهاند و در توسعه و تدوین حقوق بینالملل اهمیت دارند.
قطعنامه در نظام حقوقی بینالمللی از اعتبار مختلفی برخوردار است. برخی از قطعنامهها جنبه الزامی و برخی صرفاً جنبه اعلامی یا توصیهای دارند. قطعنامههای شورای امنیت که بر طبق فصل ۷منشور ملل متحد صادر میشود، جنبه الزامی دارند. معمولاً قطعنامههای مجمع عمومی سازمان ملل متحد علیرغم اینکه دارای اثر حقوقی هستند، از قدرت اجرایی مانند قطعنامههای الزامآور برخوردار نیستند. اما برخی از قطعنامههای مجمع عمومی که مرتبط با اداره خود این رکن میباشد قطعی و الزامآور است.
- اسراییل به مثابه دولت(!)
سرزمین فلسطین به عنوان کشور تحت قیمومت در دست انگلستان بود تا در تاریخ ۱۴ مه ۱۹۴۸، چند ساعت پیش از پایان حاکمیت انگلیس بر فلسطین، تشکیل کشور اسرائیل اعلام شد.
به گزارش خبرگزاری آناتولی و به نقل از رادیوی دولتی اسرائیل بر اساس دادههای سازمان مرکزی آمار اسرائیل که به مناسبت شصت و هشتمین سالگرد تاسیس این کشور منتشر شده، جمعیت اسرائیل از سال 1948 تا سال 2016 ده برابر شده و طی این 68 سال به 8 میلیون و 500 هزار نفر رسیده است.
براساس این گزارش 74/8 درصد جمعیت اسرائیل را شهروندان یهودی، 20/8 درصد را که در حدود یک میلیون و 800 هزار نفر می باشد را شهروندان عرب و 4/4 درصد را نیز سایر اقلیتها تشکیل می دهند. اسرائیل به این اعراب که نتوانستند مانند دیگر فلسطینیان آنها را تبعید کند، حق شهروندی اعطا کرد.
همانطور که از آمار معلوم است اسراییل در هنگام اعلام موجودیت نه جمعیت و نه سرزمین داشته لذا نمیتوانسته مطابق تعریف، کشور باشد و سرزمین فلسطین باید تحویل افراد مقیم آن که هم از نظر آماری در اکثریت بودند و هم سرزمین را تحت اختیار داشتند تحویل میشد که با نقشه و سلاح انگلیس این سرزمین تحویل جمعیت هشت درصدی صهیونیستی شد که تنها دو درصد حق رای داشتند!!
باید توجه داشت حکومت افراد معدود بر یک جامعه نمی تواند ملاک تشکیل کشور باشد چرا که دو رکن از سه رکن اصلی جهت تشکیل کشور را که همان سرزمین و جمعیت است ندارند لذا نمی تواند دولت-ملت شکل بگیرد چه رسد به اینکه بخواهد پایتخت داشته باشد
حال سوال اینجاست که آیا اسراییل که با زور این جمعیت را فراهم آورده و سرزمین های فلسطینیان و حتی بخش هایی از لبنان و سوریه و اردن و مصر را اشغال کرده آیا می تواند به عنوان دولت-ملت دارای حقوق ملی و بین المللی شود؟!
برای پاسخ به این سوال می بایست به قراردادها و معاهده های منعقد شده بین المللی در این رابطه نیز رجوع کرد.
- قراردادهای بین المللی در رابطه با اسراییل و فلسطین
3-1- قطعنامه 478 سازمان ملل متحد
این قطعنامه که در تاریخ ۲۰ اوت ۱۹۸۰ تصویب شد، سندی بینالمللی درباره سرزمینهای اشغالی توسط اسرائیل است. این قطعنامه طی نشست ۲٬۲۴۵ام با ۱۴ موافق، بدون مخالف و ۱ ممتنع (امریکا) تصویب شد.
متن این قطنامه به شرح ذیل است:
«با عطف به قطعنامهي 476 اين شورا در 30 ژوئن 1980، مجددا تاكيد ميشود كه. نگراني عميق دربارهي تصويب «حقوق پايه» (Basic Law) در كنست اسراييل كه مدعي تغيير در ويژگي و وضعيت شهر مقدس اورشليم (بيتالمقدس) و برقراري لوازم خاص تامين طرح و امنيت آن، شده است، وجود دارد. با توجه به اينكه اسراييل به قطعنامهي 476 شوراي امنيت عمل نكرده است (1980) و با تاكيد مجدد بر اينكه (اسراييل) روشها و ابزارهاي عملي منطبق با شروط منشور سازمان ملل براي تضمين اجراي كامل قطعنامهي 476 (1980) را عملي نكرده است:
- به طور قاطع مصوبه حقوق پايه اسراييل دربارهي اورشليم (بيت المقدس) و عدم اطاعت از قطعنامههاي شوراي امنيت توسط آن (اسراييل) محكوم ميشود.
- تاكيد ميشود كه تصويب «حقوق پايه» بوسيلهي اسراييل نقض حقوق بينالمللي ميباشد و ناقض چهارمين كنوانسيون ژنو مصوب 12 اوت 1949 (دربارهي حمايت از افراد غيرنظامي در زمان جنگ) در سرزمينهاي اشغالي فلسطينيان و اعراب در ژوئن 1967 از جمله اورشليم (بيت المقدس) است.
- تمام معيارهاي قانوني و اداري و اقدامات اتخاذ شده اسراييل، براي تغيير ويژگي و وضعيت شهر مقدس اورشليم (بيت المقدس) و خصوصا قانون «حقوق پايه» كه جديدا دربارهي اورشليم (بيت المقدس) تصويب شده باطل ميباشد و بايد فورا لغو شوند
- همچنين تاكيد ميشود كه اين اقدام اسراييل كارشكني جدي در راه نيل به يك صلح جامع، عادلانه و از دست رفته در خاورميانه ميباشد.
- تصميم گرفته ميشود كه «حقوق پايه» و ديگر اقداماتي كه توسط اسراييل به عنوان نتيجه اين قانون از جمله تغيير ويژگي و وضعيت اورشليم (بيت المقدس) قرار است اجرا شوند، مورد شناسايي قرار نگيرد و همگي اعضاي سازمان ملل بيان ميدارند كه: الف- از اين تصميم (شورا) تبعيت كنند ب- كشورهايي كه نمايندگي هاي ديپلماتيك خود را در اورشليم (بيت المقدس) تاسيس كردهاند اين نمايندگي ها را تعطيل كنند.
- از دبيركل سازمان ملل خواسته ميشد كه به شوراي امنيت دربارهي روند اجراي اين قطعنامه تا قبل از 15 نوامبر 1980 گزارش دهد؛
- تصميم گرفته ميشود كه اين موضع به صورت جدي حفظ شود.
3-2-پیمان صلح کمپ دیوید
پیمان کمپ دیوید پس از دوازده روز مذاکرات مخفی و با میانجیگری ایالات متحده آمریکا در کمپ دیوید که یکی از استراحتگاههای مقام ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا است قطعی شد و در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ با حضور جیمی کارتر، رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا در کاخ سفید به امضای نهایی رسید.
انور سادات اولین رئیس وقت یک کشور عربی از طرفین جنگ اعراب و اسرائیل بود که به صلح با اسرائیل و به رسمیت شناختن این کشور اقدام کرد که به این سبب دو سال بعد در هنگام بازدید از یک رژه نظامی ترور شد.
پیماننامه کمپدیوید ۸ بند داشت:
- نیروهای اسرائیل باید در سه سال پس از بستن پیمان از صحرای سینا عقب نشینند.
- لزوم برقراری روابط دوستانه و روابط کامل دیپلماتیک میان دو طرف
- به رسمیت شناختن تمامیت ارضی اسرائیل
- استقرار نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد در منطقهٔ مرزی سینا
- جواز گذر کشتیهای اسرائیل از آبراه سوئز
- شروع مذاکرات درباره خود مختاری فلسطینیان در نوار غزه و کرانه باختری رود اردن به فاصله یک ماه پی از عقد قرارداد.
- انتخابات برای تعیین دولتی خودمختار در نوار غزه و ساحل غربی رود اردن؛ سپس عقب نشینی ۵ ساله نظامی و غیر نظامی نیروهای اسراییل
- گروهی برای رسیدگی به همه ادعاهای مالی دو طرف تشکیل شود.
اما هرگز کسی نپرسید سمت مصر برای این مصالحه که تماما به ضرر فلسطینیان است و فقط منفعت مصر و اسراییل در آن دیده شده چیست؟!!
با اجرای این توافق اسرائیل از حالت نیمهمحاصرهای که داشت بیرون میآمد همچنین سرزمینهایی که اسراییل طی سالها جنگ با فلسطینیان به دست آورده بود از سوی مصر به رسمیت شناخته شد ضمنا اسراییل را نخستین بار در میان کشورهای اسلامی به رسمیت میشناختند که امتیازی بزرگ برای اسراییل به شمار میرفت.
امضای پیمان کمپ دیوید با ابزار تبلیغات غربی و سرمایه داران صهیونیست در افکار عمومی جهانی باعث به وجود آمدن امید آشتی و صلح میان اعراب و اسرائیل و اعلام شد، از همین روی بنیاد نوبل در سال ۱۹۷۸ جایزه صلح خود را به طور مشترک به انور سادات و مناخیم بگین اهدا کرد.
3-3-پیمان اسلو
مذاکراتی که منجر به امضای این پیمان شد به طور مخفیانه در اسلو پایتخت نروژ انجام شده و در ۲۰ اوت ۱۹۹۳ به پایان رسید و این پیمان به طور رسمی در ۱۳ سپتامبر ۹۳ در واشینگتن دیسی با حضور یاسر عرفات، اسحاق رابین و بیل کلینتون به امضا رسید.
این پیمان تشکیل حکومت خودگردان فلسطین را به عنوان یک نهاد اداری موقت مقرر کرد. قرار بر این بود که پیمان اسلو فقط برای یک دوره پنج ساله اعتبار داشته باشد و سپس جای خود را به یک توافق دائمی بدهد. مسائلی چون وضعیت اورشلیم(بیتالمقدس)، آوارگان فلسطینی،شهرکهای اسرائیلی، مسائل امنیتی و تعیین مرزها بایستی در توافق دائمی حلوفصل میشدند.
ساف در پیمان اسلو دولت اسرائیل را به رسمیت شناخته و کاربرد خشونت را محکوم کرد. اسرائیل نیز ساف را به عنوان نماینده قانونی مردم فلسطینی به رسمیت شناخت و یاسر عرفات اجازه یافت تا به فلسطین بازگردد.
امضای این پیمان موجب شد تا جایزه صلح نوبل ۱۹۹۴ به طور مشترک به یاسر عرفات، اسحاق رابین و شیمون پرز تعلق گیرد.
در سال ۱۹۹۵ پیمان دیگری با نام «موافقتنامه موقت در مورد کرانه باختری و نوار غزه» معروف به پیمان اسلو ۲ به امضای دو طرف رسید. این دو پیمان با نام پیمانهای اسلو شناخته میشوند.
در سال ۱۹۹۴ بین اسرائیل و اردن پیمان صلحی به امضا رسید که این نیز مانند قردادهای قبلی به جهت فقدان سمت امضا کنندگان کوچکترین اثری ندارد
نکته جالب در خصوص این قراردادها محرمانه تلقی شدن مذاکرات و مخفی بودن ان است!!! که به نظر می رسد این رفتار همیشگی استعمار است تا از فشار افکار عمومی بر مذاکره کنندگان بکاهند تا مطلوب خود را حاصل نمایند!
3-4 – مصوبه مجلس امریکا
در 1990 کنگره آمریکا قطعنامهای صادر کرد که بیتالمقدس شهری یکپارچه است و حقوق همه گروههای دینی در آن رعایت میشود.
جدای از هر تحلیل نکته قابل تامل این است که معلوم نیست دولت امریکا با کدام سمت و درچه جایگاهی اینگونه تصمیمات را درخصوص دو طرف گرفته است؟!!
- در سالهای 1994 و 1995 تعداد 93 نماینده مجلس سنا و 257 نماینده از مجلس نمایندگان در نامههایی به وزیر خارجه وقت آمریکا، وارن کریستوفر، از او خواستند تا طرحی را برای انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس تنظیم کند و این کار تا 1999 تحقق یابد!!
با عنایت به قطعنامه 487 شورای امنیت این مصوبه مجلس امریکا بی اعتنایی انها را به قوانین بین المللی و منشور ملل متحد مشخص می کند و هر چند که مطابق مواد 24 و 25 منشور، دول عضو باید از تصمیم این سازمان تبعیت کنند به نظر می رسد این جمله از منظر سیاسیون امریکا بیشتر به یک شوخی شبیه است و ایشان فقط تا جایی که منفعت جمعیت خودشان اقتضی کند به قانون پایبند هستند و خود را ملزم به رعایت هیچ باید و نبایدی که نخواهند نمی دانند اینان همانهایی هستند که با تهمت زنی های واهی سایر کشورها را تهدید کرده و یا اگر بتوانند یا منفعتشان اقتضی نماید به انها حمله میکنند!!! ایشان مصوبات مجلس خود را بر مصوبات سازمان ملل مقدم میدانند و نشان دادند کوچکترین ارزشی برای هیچ سازمان بین المللی قایل نیستند
- اعلان قدس به عنوان پایتخت از سوی اسراییل
در سالهای 1994 و 1995 تعداد 93 نماینده مجلس سنا و 257 نماینده از مجلس نمایندگان در نامههایی به وزیر خارجه وقت آمریکا، وارن کریستوفر، از او خواستند تا طرحی را برای انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس تنظیم کند و این کار تا 1999 تحقق یابد!! و این رو به نظر میرسد که دولت امریکا مجلس خود را برتر از سازمان ملل می داند و مصوبات آن را بر تصمیماتی که جمیع کشورها می گیرند مقدم می داند که البته این رفتار را در طول سال ها مکررا تکرار نموده اند.
حال آنکه شورای امنیت سازمان ملل متحد مطابق قطعنامه 478 بیتالمقدس شرقی را سرزمین اشغالی میداند و الحاق این بخش را به اسرائیل نقض حقوق بینالملل دانسته است فلذا با عنایت به اینکه مطابق مواد 24 و 25 منشور دول عضو باید از تصمیم این سازمان تبعیت کنند دولت امریکا ملزم به تبعیت از این تصمیم است هر چند این جمله از منظر سیاسیون امریکا بیشتر به یک شوخی شبیه است و ایشان فقط تا جایی که منفعت جمعیت خودشان اقتضی کند به قانون پایبند ند و خود را ملزم به رعایت هیچ باید و نبایدی که نخواهند نمی دانند اینان همانهایی هستند که با تهمت زنی های واهی سایر کشورها را تهدید کرده و یا اگر بتوانند یا منفعتشان اقتضی نماید به انها حمله میکنند!!! همان قدرتهایی که بیشترین درامد خود را از فروش سلاح دارند اما سایر کشورها را از داشتن آن منع می کنند و حتی حق دفاع برای آنان قایل نیستند !!
نکته جالب توجه این است که سران کشور آمریکا در توجیه این رفتار خلاف قانون خود به عهدنامه های بعدی که با سران سایر کشورها مثل مصر یا اردن بسته اند استناد می کنند حال آنکه توجه ندارند که سمت افراد مذاکره کننده مفقود است و نمی توان در مورد سرنوشت یک ملت با یک فرد آنهم فردی که در کشور دیگری سکونت دارد و از طرف ملت سرزمین تحت اشغال برگزیده نشده، مذاکره کرد و بعد هم آنقدر خوشحال بود که به آن سران کشورهای ثالث نشان صلح نوبل داد !!!
- سخن آخر
همانطور که در مطالب پیشین آمد، مطابق قطعنامه های مکرر سازمان ملل متحد کسب مالكيت يك سرزمين با زور غيرقابل قبول است، لذا واضح است که اسراییل نمی تواند خود را کشور بداند تا بتواند پایتخت داشته یا سفارتی دایر کند یا پذیرای سفارتی باشد جالب توجه این است که قطعنامه 478 سازمان ملل بدون مخالف و تنها با یک رای ممتنع امریکا به تصویب رسید اما در اندک زمانی پس از تصویب این قطعنامه در 1990 کنگره آمریکا قطعنامهای صادر کرد که بیتالمقدس شهری یکپارچه است و حقوق همه گروههای دینی در آن رعایت میشود. نکته قابل تامل این است که معلوم نشده دولت امریکا با کدام سمت و در چه جایگاهی این تصمیم را گرفته است؟!! هر چند که به قسمت اخیر مصوبه خود نیز پایبند نیستند و تنها جهت عوام فریبی و پیشبرد اهداف خود این جمله را بیان داشتند
در هر حال نه تنها هیچ دلیل قانونی که بتواند توجیه کننده رفتار خلاف قانون رییس جمهور امریکا مبنی بر انتقال سفارت آن کشور به بیت المقدس باشد وجود ندارد بلکه این رفتار دور از آداب دیپلماتیک وی با عنایت به قطعنامه 487 سازمان ملل متحد و متناسب با مواد24 و 25 منشور ملل متحد مزموم و محکوم بوده و مسببان آن باید در دادگاه بین المللی تحت پیگرد و محاکمه قرار بگیرند
[1] Nation-State
Tags: حمید رضا محمدی, وکیل در تهران, وکیل در دادگاه های کل کشور, بهترین وکیل تهران, بهترین وکیل ایران, سفارت, فلسطین